سلام
سلام
سلام
ایشالا هرجا هستید خوب توپ درجه یک ممتاز باشید
ادامه بدم
خو یشنبه نوشتم پست کردم و رفتم پای درسام
1-1.5 خوابیدم
5 پاشدم
شوق مدرسه(!)
همونکار همیشگی(آهنگ رو پاز کردم)
گوشی خاموش
توی کیف
از استر پیاده شدم(سمند(!))
خیلی ملو(mellow)رفتم سمت مدرسه
دوربین زیردریایی رو دادم بالا
کیس رویت شد!
پنج دیقه مات (stopped)شدم
ابر سیاه(اشک تو چشمم پیچید)ولی دورش زدم(پایین نیومد)
خیلی(mellower)تر از قبل
قدم زنان نشستم پیشش(اصطلاح بکس ما)
سلام و حال و احوال
در دمای -273درجه سانتیگراد ارتباط برقرار کردیم
دلم میخواس تریبون رو بزنم تو سرش
اما نرمش کردم
زیر زبونش و کشیدم از یه نفر که اگه بنویسم سیستم ارور میده ناراحت بود
من نمیتونستم با اون پسره بد تا کنم
ولی بیتا 180 درجه مقابلش بود
و من نقطه ی وسط میدان
گذر زمان حالش رو خوب کرد
زنگ تفریح اول تاریخ تکرار شد(خاطرات تکرار شد)
ناراحتی اون
-273
اعصاب خوردی آشکار-پنهان من
و گذر زمان
اون روز تقریبا میتونم بگم بدون
هیچ هیجان خاصی
ساعت 12.5 تموم شد(واسه من)(واسه بقیه ساعت 24تموم میشه)
چون دوشنبه ها یه زنگ کمتر سر کلاسیم
رفتم سوار استر شدم
یکم با راننده در مورد ناک اوت کردن عوامل خرابکار در مدرسه بحثیدیم
تجربه دار بود(!)
بکس اومدن
راه افتادیم
گیتار کولی هم کلی حال داد
همینطور مارو اشتباه نگیر
و هیکس و زدبازی امشب باهم
اوف...
رسیدم خونه
بابام خونه بود
دوشنبه و سه شنبه استراحتش بود
داشت گوشت سیخ میگرفت برا کباب
رفتم پای کارام
نیم ساعت بعد
گفت برو اتیش چاق کن
رفتم
did it
برگشتم
بعد باهم رفتیم بالا
کارارو کردیم
مامانم از بیرون اومد
ناهاریدیم
خواب...
7
پاشدم
پای درس
تا یادم نیس کی
11.5
خواب
5 پاشدم
pause
get out
hiking to school
دوربین بالا
کیس پیداشد
پیشش
سلام
حال
احوال
اوف
زنگ اول به بطالت گذشت
زنگ تفریح
لاس
زنگ دوم:اه
زنگ تفریح
لاس
زنگ سوم:اه
زنگ تفریح
لاس
بد برداشت نکنید منظور از لاس روابط فرا وستانه است منهای اون چیز بد
ولی بازم یه غمی داشت
نمیدونم چرا
ساعت 2.5 روز تموم شد
زمین صافه-تو تابستون-ایرونی ال ای خیلی چسبید
رفتم مستقیم پای کارام
ساعت 60.5 رفتم کاراته
ساعت 9 خونه بودم
ممان بابام از بازار ساعت 9.5 اومدن
با لباس واسه بابام
دیگه یادم نیس
خواب
ساعت نزدیکای هفت بود
با عجله پاشدم
لباس پوشیدم-کیف اماده کردم -به خودم رسیدم-
هفت و ربع در خونه -استر -مدرسه
وهمون طوری
.
.
.
زنگ تفریح اول
یه بچه ها از بوفه شیرموز خرید
یکی از بچه ها که معروف به سگ خور کردن چیزای بچه هاس پرید روش
بیتا خندید
دلم غنج رف
منم بش چاشنی زدم
یهو تواون کش مکش
شیر موز افتاد
منم اف16
پریدم روش
همرو تو یک ثانیه هلف هلف
مدیر
دینگ دینگ دینگ
اقای xدفتر(همون سگ خوره)
و یک حرکت نمادین
دو دست و یک پا بالا
سطل آشغال روی سر
بیتا از خنده پخش زمین شد
تا خودشو جمع کرد و اون صدای لعنتی
بقیشم خبری نبود
تا ساعت 5.5
رفتیم بازار
کلی خرید
9
خونه
من
10
جیش بوس لالا
ساعت 10
صب بخیر به زور و خمیازه
پای لپتاپ
الان ساعت 7:09دیقه
بازم
اینیم دیگه!!!
سلام
سلام
ایشالا هرجا هستید خوب توپ درجه یک ممتاز باشید
ادامه بدم
خو یشنبه نوشتم پست کردم و رفتم پای درسام
1-1.5 خوابیدم
5 پاشدم
شوق مدرسه(!)
همونکار همیشگی(آهنگ رو پاز کردم)
گوشی خاموش
توی کیف
از استر پیاده شدم(سمند(!))
خیلی ملو(mellow)رفتم سمت مدرسه
دوربین زیردریایی رو دادم بالا
کیس رویت شد!
پنج دیقه مات (stopped)شدم
ابر سیاه(اشک تو چشمم پیچید)ولی دورش زدم(پایین نیومد)
خیلی(mellower)تر از قبل
قدم زنان نشستم پیشش(اصطلاح بکس ما)
سلام و حال و احوال
در دمای -273درجه سانتیگراد ارتباط برقرار کردیم
دلم میخواس تریبون رو بزنم تو سرش
اما نرمش کردم
زیر زبونش و کشیدم از یه نفر که اگه بنویسم سیستم ارور میده ناراحت بود
من نمیتونستم با اون پسره بد تا کنم
ولی بیتا 180 درجه مقابلش بود
و من نقطه ی وسط میدان
گذر زمان حالش رو خوب کرد
زنگ تفریح اول تاریخ تکرار شد(خاطرات تکرار شد)
ناراحتی اون
-273
اعصاب خوردی آشکار-پنهان من
و گذر زمان
اون روز تقریبا میتونم بگم بدون
هیچ هیجان خاصی
ساعت 12.5 تموم شد(واسه من)(واسه بقیه ساعت 24تموم میشه)
چون دوشنبه ها یه زنگ کمتر سر کلاسیم
رفتم سوار استر شدم
یکم با راننده در مورد ناک اوت کردن عوامل خرابکار در مدرسه بحثیدیم
تجربه دار بود(!)
بکس اومدن
راه افتادیم
گیتار کولی هم کلی حال داد
همینطور مارو اشتباه نگیر
و هیکس و زدبازی امشب باهم
اوف...
رسیدم خونه
بابام خونه بود
دوشنبه و سه شنبه استراحتش بود
داشت گوشت سیخ میگرفت برا کباب
رفتم پای کارام
نیم ساعت بعد
گفت برو اتیش چاق کن
رفتم
did it
برگشتم
بعد باهم رفتیم بالا
کارارو کردیم
مامانم از بیرون اومد
ناهاریدیم
خواب...
7
پاشدم
پای درس
تا یادم نیس کی
11.5
خواب
5 پاشدم
pause
get out
hiking to school
دوربین بالا
کیس پیداشد
پیشش
سلام
حال
احوال
اوف
زنگ اول به بطالت گذشت
زنگ تفریح
لاس
زنگ دوم:اه
زنگ تفریح
لاس
زنگ سوم:اه
زنگ تفریح
لاس
بد برداشت نکنید منظور از لاس روابط فرا وستانه است منهای اون چیز بد
ولی بازم یه غمی داشت
نمیدونم چرا
ساعت 2.5 روز تموم شد
زمین صافه-تو تابستون-ایرونی ال ای خیلی چسبید
رفتم مستقیم پای کارام
ساعت 60.5 رفتم کاراته
ساعت 9 خونه بودم
ممان بابام از بازار ساعت 9.5 اومدن
با لباس واسه بابام
دیگه یادم نیس
خواب
ساعت نزدیکای هفت بود
با عجله پاشدم
لباس پوشیدم-کیف اماده کردم -به خودم رسیدم-
هفت و ربع در خونه -استر -مدرسه
وهمون طوری
.
.
.
زنگ تفریح اول
یه بچه ها از بوفه شیرموز خرید
یکی از بچه ها که معروف به سگ خور کردن چیزای بچه هاس پرید روش
بیتا خندید
دلم غنج رف
منم بش چاشنی زدم
یهو تواون کش مکش
شیر موز افتاد
منم اف16
پریدم روش
همرو تو یک ثانیه هلف هلف
مدیر
دینگ دینگ دینگ
اقای xدفتر(همون سگ خوره)
و یک حرکت نمادین
دو دست و یک پا بالا
سطل آشغال روی سر
بیتا از خنده پخش زمین شد
تا خودشو جمع کرد و اون صدای لعنتی
بقیشم خبری نبود
تا ساعت 5.5
رفتیم بازار
کلی خرید
9
خونه
من
10
جیش بوس لالا
ساعت 10
صب بخیر به زور و خمیازه
پای لپتاپ
الان ساعت 7:09دیقه
بازم
اینیم دیگه!!!